Quantcast
Channel: .
Viewing all articles
Browse latest Browse all 47

پهلوان گود گرمدشت

$
0
0

پهلوان گود گرمدشت

به روایت سرلشگر شهیدحاج حسین همدانی

در عملیات الی بیت المقدس و محمور عملیاتی محرم بعضی از گردان ها از چادرهای شان در سه راهی شادگان به ساحل کارون منتقل نشده بودند . از جمله این واحدها ، گردان ادغامی سلمان فارسی +169 بود . حسین قجه ایبه همراه نیروهایش در چادرها معطل آمدن نفربر بودند وقتی فهمیدند انتظارشان بی حاصل است ، نیروها را با استفاده از دو دستگاه وانت ، خرد خرد به کنار کارون آوردند . طفلک حسین ، آن روز خیلی سختی کشید . هشت گروهان نیرو را چنین وضعی می آورد کنار رودخانه . در این رابطه هیچ کس مقصر نبود .نفربر کم داشتیم . خدای من شاهد است هر وقت به یاد آن همه عسرت و تنگدستی مان می افتم ، تنها کلامی که مرا آرام می کند و تسکین می دهد ، فرازی

از پیام امام (ره) بود .که نوشت : جنگ ما ، جنگ فقر و غنا بود . بعد ازظهر روز دهم اردیبهشت عراقی ها پاتک هایشان را شروع کردند و تا نزدیک غروب آن روز ، این پاتک ها ادامه داشت . همان شب ، عراقی ها بار دیگر از محور شمال خرمشهر و ایستگاه گرمدشت ، کماندوهای تیپ 33 نیرو مخصوص را جلو کشیدند و در منتهی الیه حد چپ محور عملیاتی محرم با گردان ادغامی سلمان +169 به فرماندهی حسین قجه ای به شدت درگیر شدند. در آن جا عراقی ها تمام زورشان را داشتند می زدند

که ولو شده ، متر به متر ، بیایند جلو و بچه های ما را ، از شرق جاده جدا کنند . پایداری حسین قجه ای و نیروهایش ، گل سر سبد مقاومت نیروهای قرارگاه نصر2 محسوب  می شد . غروب روز دوم عملیات ، رفتم سمت محل استقرار بچه های حسین ؛ آن جا ، یک خاکریز ، عمود بر جاده آسفالت اهواز –خرمشهر وجود داشت که عراقی ها ، کماندوهای تیپ33 نیرو مخصوص خودشان را تا پشت آن ، جلو  می کشیدند و به شکل تن به تن ، با نیروهای گردان حسین می جنگیدند . نیروهای گردان سلمان ، همگی بسیجی های اعزامی از سپاه شهرستان کرج بودند و عمدتابچه محصلِ کم سن و سال و خیلی ریز نقش بودند .

این بسیجی های نوجوان کرجی گردان سلمان با مقاومت شان ، برای تیپ 27 محمد رسول ا... آبرو خریدند . و مثل فوجی از شیربچه ها ، همپای فرمانده پهلوان شان می جنگیدند . لباس هایشان ، آغشته به گل و خاک و خون بود و پشت خاکریزها که عمود بر جاده برای آن ها زده بودند می جنگیدند . اصلا آن واقعه را ، نمی توانم همانطور که دیده ام ، بازگو کنم . مخصوصا از روز دوم عملیات که دیگر مشخص شد به دلیل نرسیدن قرارگاه های نصر 5 و نصر3 به جاده ، تمام آن فشار جهنمی دشمن برای عقب زدن قرارگاه های عملیاتی نصر از جاده آسفالت را ، همین بچه های گردان سلمان فارسی تحمل کردند . و دست آخر هم نگذاشتند عراقی ها از خط آن ها عبور کنند.ارتش عراق با لشکر 3 زرهی ، به همراه تیپ 19 کماندویی و تیپ 33 نیروی مخصوص به صورت دیوانه وار روی خط و محور عملیاتی گردان سلمان فارسی  پاتک پشت پاتک اجرا می کردند .در آن یکی دو روز آخر ، حسین قجه ایبه قدری از بالای آن خاکریز به سمت تانک های مهاجم عراقی ها آر. پی . جی زد، که پرده های  هر دو گوشش، رشته ای از چرک و خونابه ، جاری بود . به علت چندین شبانه روز بی خوابی ، چشم هایش به رنگ خون درآمده بود و از شدت تورم ، داشتند از حدقه  بیرون می زدند . مثل شمع ، آب شده بود. این چند روز درگیری منجر به شهادت کادرهای گردان و گروهانی گردان سلمان شد و دست آخر روز 15 اردیبهشت ، حسین قجه ای از ناحیه پیشانی مورد هدف تیر دوشکا قرار گرفت و به شهادت رسید .


Viewing all articles
Browse latest Browse all 47

Latest Images

Trending Articles





Latest Images